جدول جو
جدول جو

معنی قار قاروک - جستجوی لغت در جدول جو

قار قاروک
قرقره، نوعی پرنده ی دریایی
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از قارقارک
تصویر قارقارک
هواپیمای کوچک که سر و صدای زیاد داشته باشد، هر چیز کهنه و فرسوده مانند رادیو، تلویزیون، اتومبیل، هواپیما و امثال آن ها که بسیار سر و صدا کند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قارقارک
تصویر قارقارک
((رَ))
وسیله ای که سر و صدای زیاد و مزاحم داشته باشد، بازیچه ای کودکانه که از آن صدایی شبیه، قارقار برمی خاست
فرهنگ فارسی معین
فرد غرغری، غرغرو
فرهنگ گویش مازندرانی
با قرقره، کوکر شکم سفید، پرنده ی خشکی زی، قوزک پا، زانوی پا
فرهنگ گویش مازندرانی
لفظی که با بیان آن، ترتیب آغاز بازی بازیکنان مشخص می گردید
فرهنگ گویش مازندرانی